سلطان‌بانو

Monday, November 29, 2004

● هيچي! فقط يادي از وطن.

|  ||  9:25 PM

Tuesday, November 23, 2004

● هفتهء پيش رفتم انجمن حكمت و فلسفه سمينار هنر، سنت و سنت گرايي . جاتون خيلي خالي بود بخاطر چهارگاهي كه مجيد كياني با سنتور اجرا كرد و ابيات نخستين مثنوي رو باهاش زمزمه كرد:
مرحبا اي عشق خوش سوداي ما... اي طبيب جمله علتهاي ما
اي دواي نخوت و ناموس ما... اي تو افلاطون و جالينوس ما

بعد از سمينار اعلاميه اي رو ديدم كه محتوياتشو براتون مي نويسم تا اگه علاقمند بودين شركت كنين. دوتا جدول زير، نشست هاي هفتگي با عنوان نگرش فلسفي در دانش هاي گوناگون معاصره كه در مكانهاي زير برگزار ميشه:

دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران:
فلسفه زيست شناسي 11/09/83 حسن ميانداري
فلسفه تاريخ 25/09/83 عبدالكريم سروش
فلسفه فقه 09/10/83 مصطفي محقق داماد
فلسفه شناخت 23/10/83 غلامرضا اعواني
فلسفه تكنولوژي 07/10/83 شاپور اعتماد
فلسفه سياست 05/12/83 محمدجواد غلامرضا كاشي
فلسفه طبيعت 19/12/83 محمدرضا بهشتي

موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران، خ نوفل لوشاتو-كوچه آراكليان :
فلسفه منطق 02/10/83 ضياء موحد
فلسفه علم 16/10/83 علي پايا
فلسفه تعليم و تربيت 30/10/83 فرزين بانكي
فلسفه اسلامي 14/11/83 غلامحسين ديناني
فلسفه رياضي 28/11/83 احمد شهشهاني
فلسفه عرفان 12/12/83 شهرام پازوكي

|  ||  3:26 AM

Saturday, November 20, 2004

● سلطان بانو گُشنشه. منتظره كه صف غذا خلوت بشه. توي غذاخوري ادارهء سلطان بانواينا وقت غذاي خانوما و آقايون جداست.از 11:30 تا 12:30 براي خانوما و بعدش تا 2:0 براي آقايون كه تعدادشون بيشتره.
توي اداره سلطان بانواينا هر خانومي كه موفق نشه تا 12:30 خودشو به رستوران برسونه صف طولاني آقايونو دور ميزنه و ميره خارج از نوبت از آشپز غذا ميگيره.
سلطان بانو با اين حركت شديداً مخالفه. صف هر قدر هم كه طولاني باشه مي ايسته و سر نوبت ِخودش غذا مي گيره. براي اينكه ميدونه اگه حقوق بزرگ خودشو به اين زرنگي هاي كوچيك بفروشه، نمي تونه ادعاي ناعادلانه بودن تبعيضات جنسيتي داشته باشه و حقوق مهمتر خودشو طلب كنه.
تلاش براي رفع نابرابري از همين چيزاي كوچيك شروع ميشه. از خود ما زن ها هم شروع ميشه. وقتي توي نونوايي تا مي بينيم صف مردها شلوغه ميريم يه صف جدا براي زنها درست مي كنيم كه زودتر بهمون نون برسه، وقتي كه پاي تامين مخارج زندگي مشترك مطرح ميشه اونو وظيفهء مرد ميدونيم -, و خيلي مثالهاي ديگه- ، نمي تونيم بگيم چرا توي جامعه به ما اهميت داده نميشه. چون خودمون خودمونو با تنبلي جدي نگرفته ايم.

|  ||  1:35 AM

Friday, November 19, 2004

● اَ بَرسن abarsen نام كوههاي غرب ايرانه كه الان ما به اونها زاگرس مي گيم. (زاگرس يه واژهء يونانيه)
اَ بَرسن abarsen از دو بخش اَ بَر + سِن درست شده. ابَر از ريشهء اوستايي اَ پَر apar به معني بالا و سن sen به معني فلز است. آهن كه امروز ما بكار مي بريم، در اثر دگرگوني واژهء آسن asen بوجود اومده. (در زبانشناسي معمولاً حرف س در اثر گذشت زمان به ه تبديل ميشه. مثل واژهء راه كه شكل پيشينش راس بوده. يا روباه كه روپاس بوده و...)
اَ بَرسن يعني كوهي كه در بالاي اون فلز وجود داره.
كاوه هم كه از غرب ايران بر عليه ستم ضحاك قيام كرد به اين دليل صفت آهنگر داشت كه سمبل گروهي از مردم بود كه در اطراف كوههاي ابرسن زندگي مي كردند.

|  ||  9:27 PM

Tuesday, November 16, 2004

● ازدواج دختران باكره تا هر سني، موكول به اجازهء پدر يا جد پدري است.
طبق ماده 1180 قانون مدني "هر يك از پدر و جد پدري نسبت به اولاد ولايت دارند." ولايت بر فرزندان به معناي صاحب اختيار بودن در امور مهم و بويژه ادارهء امور مالي اونهاست. در قوانين ايران تا زمانيكه پدر و جد پدري حيات دارند ولايت بر فرزندان و نوه ها با اونهاست. اين قدرت انحصاري تا حديه كه حتي در مواقعي كه پدر و جد پدري حيات ندارند، از مادر بعنوان ولي طفل نام برده نمي شه.
با استفاده از حق ولايت پدر و جد پدري بر اولاده كه بانكهاي كشور مادران رو از افتتاح حساب سپرده سرمايه گذاري بلندمدت براي فرزندان صغيرشون ممنوع كرده اند. مادران ايراني حق برداشت از اين حسابها رو هم ندارند.
بعد از طلاق يا فوت پدر حتي اگه حضانت فرزند با مادر باشه هم، او نمي تونه در امور مالي و تحصيلي بچه هاش دخالت كنه. همچنين نمي تونه فرزندانش رو از كشور خارج كنه و رضايت او در ازدواج فرزندانش معتبر نيست.
حق ولايت در قوانين ايران به حدي مردانه است كه چنانچه مردي اراده كنه تا اين حق رو به همسر خود تفويض كنه، اقدام او ضمانت اجرايي قانوني نداره و سازمانهاي كشوري به اون ترتيب اثر نميدند مگر اينكه ولي قهري به مادر وكالت بده كه در مواردي به وكالت از ولي قهري عمل كنه. (منظور از ولي قهري در قوانين ايران پدر و جد پدريه.)

|  ||  3:07 AM

Monday, November 15, 2004


جنگلهاي باستاني شمال در آستانه وداع كتابيه كه نسرين دخت خطيبي عضو كانون ديده بانان زمين به تازگي به بازار كتاب ارائه كرده.
"جنگلهاي شمال تنها اكوسيستم هاي بازمانده از دوران سوم زمين شناسي و از نادر ترين آثار تاريخ طبيعي ايران و گنجينه علمي جهان هستند.
اگركسي قصد داشته باشد قديمي ترين اكوسيستم جنگل هاي پهن برگ باقي مانده از دوران سوم زمين شناسي را مشاهده كند مي بايست به ايران سفركند و اين ارزشي نيست كه به راحتي اجازه داده شود عده اي خودسرانه و بي مهابا زير پوشش توسعه صنعت و معدن، توسعه توريسم، توسعه كشاورزي، اشتغال زايي وغيره تمامي برنامه هاي توسعه را در همين يك درصد جنگل هاي مرطوب كشور پياده كنند و به عبارتي اين جنگل ها را تغيير كاربري داده و يا به چوب و كاغذ تبديل كنند. "

|  ||  11:12 PM

● قانون به زنان مجردي كه واجد شرايط استفاده از بورسيه هاي دانشگاهي هستند اجازه نميده كه براي استفاده از بورسيه كشور رو ترك كنن. بنابراين حتي در مواردي كه شوهر وجود عيني و ملموس نداره، دولت به قائم مقامي شوهر، آزادي زن رو براي خروج از كشور محدود ميكنه!

|  ||  10:11 PM

● ماده 1105 قانون مدني ميگه: "در روابط زوجين رياست خانواده از خصايص شوهر است." به اين ترتيب قانونگذار رياست واحد خانواده رو در انحصار جنس مرد قرار ميده و در ساير مواد قانوني براي زن و مرد تكاليفي در نظر مي گيره كه با مفهوم "رياست مرد" متناسبه.
ماده 1034 ميگه:"هر زني را كه خالي از موانع نكاح باشد مي توان خواستگاري نمود" و طبق ماده 1114 "زن بايد در منزلي كه شوهر تعيين مي كند سكني نمايد." ماده 1005 هم توجه ميده كه: "اقامتگاه زن شوهردار همان اقامتگاه شوهر است."
بنابراين براساس قوانين ايران : اولاً در آغاز تشكيل و تاسيس واحد خانواده اين مرده كه حق داره به زن پيشنهاد ازدواج بده. ثانياً زن همينكه به عقد مرد دراومد ملزمه در منزلي كه او تعيين مي كند اقامت كنه و به تبع اين تكليف خروج زن از كشور موكول به كسب اجازه از شوهره و ادارهء گذرنامه طبق يك قانون خاص مكلفه از خروج زنان شوهردار كه اجازه نامه كتبي شوهرانشون در پرونده اونها موجود نيست جلوگيري كنه. ثالثاً اقامتگاه زن تابع اقامتگاه شوهره.
بعلاوه ماده 1117 هم ميگه كه: "شوهر مي تواند زن خود را از حرفه يا صنعتي كه منافي مصالح خانوادگي يا حيثيات خود يا زن باشد منع كند." قانونگذار بر پايه موازين شرعي زن رو مكلف به تمكين از شوهر مي شناسه و به او دستور ميده تا در همان خونه اي زندگي كنه كه شوهر تعيين مي كنه.
بنابراين حقوق وسيع و مطلقهء مردان در امر مهم و حساس مديريت و رياست واحد خانواده در مواردي تبديل به حق ولايت بر همسر مي شه و به شوهر اجازه ميده تا كل رفتارهاي زن رو بر حسب سليقه ها و فرامين مطلقهء خود تحت كنترل داشته باشه و ارادهء او برامور شخصي زن حاكم باشه.

|  ||  10:05 PM

Sunday, November 14, 2004

● هر وقت كه ميام به ازدواج فكر كنم، چهرهء شوم تبعيض هاي قانوني بين زن و مرد ذهنمو تيره ميكنه و دلم از نفرت و انزجار نسبت به گذارندگان اين قوانين يكسونگر پر ميشه.
مردان بي انصافي كه موقع نوشتن اين قوانين، بدون حضور زنان تا ميتونستند در ميدان بي عدالتي يكه و تنها تاختند و هر جور كه مايل بودند و به هر شكل كه حاكميتشونو بر زنان حفظ و تضمين مي كرد، نوشتند و بريدند و دوختند.
پيش خودم ميگم اگه قرار باشه با ازدواج كردن، همين يه ذره حقوق طبيعي و انسانيمو هم دودستي تقديم يكي ديگه بكنم، ديگه چي از هويت من بعنوان يه انسان آزاد باقي ميمونه؟
تصميم دارم هر چند وقت يكبار به يكي از اين قوانين در اينجا اشاره كنم و ابعاد مختلف و تبعاتشو براي دوستاني كه كمتر براي مطالعهء اونها وقت گذاشته اند بيان كنم.
براي مهرانگيز كار عزيز بخاطر اينهمه تلاش براي بيان ساده و شرح قابل درك قوانين مدني ايران و آگاه كردن جامعه از وضعيت اين قوانين آرزوي شادي و بهروزي ميكنم.

|  ||  5:57 AM

Tuesday, November 09, 2004

● زناني كه با جديت در زمينه IT فعاليت مي كنند:


Carly Fiorina، مدير و رييس هيات مديره شركت HP و عضو هيات مديره شركت سيسكو


anne sweeney، مدير عامل شبكه هاي كابليABC والت ديزني


anne mulcahy، رييس هيات مديره شركت XEROX و عضو هيات مديرهء شركت Target


amy pascal، رييس هيات مديره استوديوي فيلمسازي كلمبيا وابسته به شركت Sony


Meg whitman، مدير عامل شركت Ebay و عضو هيات مديره شركت Goldman Sachs

اين فهرست رو باز هم ادامه ميدم.

|  ||  6:14 AM

Monday, November 08, 2004

● ديدار ديشب با منوجا زياد برام خوشايند نبود. چرا؟ بخاطر همهء چيزايي كه توي اين شهر بي سروسامون، باعث خجالتم جلوي مهموناي كشورهاي ديگه ميشه. نابسامان بودن ظاهر زندگيمون اگه باطنش جاي افتخار كردن داشت، باز قابل تحمل بود. اصلاً اگه باطن درست بود مگه ظاهر اينجوري آشفته و رقت انگيزميشد؟

شايد تنها خاطرهء جالب ديشب برام خوردن غذاي چيني در رستوران هتل لاله با ليلا و منوجا بود. همين!

|  ||  11:33 PM

Saturday, November 06, 2004

● داشتم فكر ميكردم اگه نيچه زن بود دربارهء جنس مخالف خودش چي مي نوشت:

با مردان نبايد صادق بود، آنان شايستهء نيرنگ و افسونند.

به آنها نبايد دل بست، شور درون را نبايد بر ايشان آشكاره كرد، فتح قله هاي دل را نبايد بر آنها هموار كرد زيرا آنگاه كه از شوق درونت آگاه گردند، همچون نرينه مگسي از كنارت پرواز مي كنند.
نه خالصانه توان مهر ورزيدن دارند و نه توان هضم بيكرانگي تو در مهر ورزيدن.

چه؟ تو را دوست و شريك و همسان و همبالاي خويش بپندارند؟ خطايي بس بزرگ!
تو پله هاي نردباني هستي كه از آن بالا مي روند.

بر آنان اسباب شكم و زير شكم را فراهم كن. آنگاه بنگر كه چگونه دم از آرمانهاي والاي انساني مي زنند.

|  ||  8:24 AM

 

This page is powered by Blogger. Isn't yours?